کد مطلب:41649 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:252

آخرین هشدار











پیامبر خدا به منظور اتمام حجت بیشتر و بستن زبان عذر و بهانه مكیان، خواست برای آخرین بار آنها را به پرستش خدای عزوجل دعوت كند چنانكه در روز نخست كرده بود. این بود كه پیش از فتح مكه (و ورود پیروزمندانه اسلام به این شهر) نامه ای به آنها نوشت.

در نامه، آنان را از مخالفت خویش برحذر داشته و از عذاب الهی ترسانیده بود و به آنها وعده عفو و گذشت داده و از آنها خواسته بود كه به آمرزش د خداوند امیدوار باشند و در پایان نامه آیاتی چند از سوره برائت را كه درباره مشركان فرود آمده بود، بر آن افزود.

ابتدا پیكی برای بردن نامه معین نفرمود بلكه انجام دادن آن را به همه یاران پیشنهاد كرد. اما این درخواست بی پاسخ ماند و همگی سر سنگین شدند.پیامبر خدا(ص) كه چنین دید، مردی را فرا خواند و نامه را به وسیله او فرستاد.جبرئیل، امین وحی الهی سر رسید و گفت:

محمد! این نامه باید به وسیله شخص تو یا كسی از خاندان تو بر مردم مكه خوانده شود.[1] .

[صفحه 35]

رسول خدا(ص ) مرا از این وحی آگاه فرمود و انجام دادن این مأموریت را بر دوش من نهاد.

من به مكه رسیدم (اما چه مكه ای؟!) شما مردم مكه را نیك می شناسید (و از خشم و كینه آنان نسبت به من آگاهید) كسی از آنان نبود جز اینكه اگر می توانست مرا قطعه قطعه كند و هر پاره از آن را بر بالای كوهی بگذارد، چنین می كرد و از آن دریغ نداشت. هر چند این كار به قیمت از دست دادن جان او و تباه گشتن خاندان او و از بین رفتن اموالش تمام شود.

من پیام رسول خدا(ص) را برای مردمی این چنین خواندم. آنان بسختی بر آشفتند و زن و مردشان با تهدید و وعده های سخت به من پاسخ گفتند و خشم و كینه خود را ابراز داشتند.

قال علی (ع): فان رسول الله (ص) لما توجه لفتح مكه احب ان یعذر الیهم و یدعوهم الی الله عزوج اخرا كما دعاهم اولا فكتب كتابا یحذرهم فیه و ینذرهم عذاب الله و یعدهم الصفح و یمنیهم مغفره ربهم و نسخ لهم فی اخره سوره براءه لتقرا علیهم ثم عرض علی جمیع اصحابه المضی به الیهم فكلهم یری البثاقل فیهم فلما رای ذلك ندب منهم رجلا فوجهه به فاتاه جبرئیل فقال:

یا محمد! لا یودی عنك الا انت او رجل منك.

فانبانی رسول الله (ص) بذلك و وجهنی بكتابه و رسالته الی مكه.

فاتیت مكه و اهلها من قد عرفتم لیس منهم احد الا و لو قدر ان یضع علی كل جبل منی اربا لفعل و لو ان یبذل فی ذلك نفسه و اهله و ولده و ماله.

[صفحه 36]

فبلغتهم رساله النبی و قرات علیهم كتابه فكلهم یلقانی بالتهدد و الوعید و یبدی لی البغضا و یظهر الشحنا من رجالهم و نسائهم....[2] .

[صفحه 37]



صفحه 35، 36، 37.





    1. رخداد مهم و جالب در این واقعه، كه منابع شیعه و سنی بر آن اتفاق دارند، مضمون این جمله است كه رسول خدا فرمود: این سوره (برائت) را باید من و یا مردی كه از من اس بر مردم بخواند.حال تلاش برخی نویسندگان كه كوشیده اند وظیفه اصلی ابوبكر را در این سفر عنوان امیر الحاجی قلمداد كنند، بی حاصل است؛ چرا كه پیام اصلی حدیث و افتخار ماندگار آن در اتحاد و یگانگی میان رسول و ماءمور ابلاغ است، افتخاری كه نصیب علی شد.
    2. خصال، ص 419، اختصاص، ص 168، بحار، ج 35، ص 286 و ج 38، ص 171.